تفکر سیستمی چیست؟ + کاربرد تفکر سیستمی در سازمان

تفکر سیستمی
آنچه در ادامه مطلب خواهید خواند

تفکر سیستمی از جمله مهارت‌هایی است که باید در سبد مهارتی همگی ما وجود داشته باشد، اگر برای شما جالب است درمورد این که تفکر سیستمی چیست، اطلاعات بیشتری به دست آورید تا انتهای این مقاله همراه ما باشید. یک مکعب روبیک را تصور کنید. این مکعب شش وجه دارد و قرار است که شما خانه‌های در هم ریخته را چنان مرتب کنید، که در نهایت در هر وجه خانه‌های همرنگ قرار بگیرند. همگی می‌دانیم که حل این مکعب الگویی مخصوص به خود دارد.

ما می‌توانیم با تنها توجه به یک وجه آن وجه را مرتب کنیم، اما وقتی بخواهیم سراغ وجوه دیگر برویم، تمام کارهایی که تا به آن جا انجام دادیم به هم می‌ریزد. تصمیم‌گیری‌هایی که به صورت روزانه انجام می‌دهیم به همین صورت است، ما نمی‌توانیم فقط به یک روی ماجرا نگاه سیستمی کنیم و انتظار داشته باشیم پس از حل آن وقتی به سراغ بخش‌های دیگری از یک کل منسجم می‌رویم، همه چیز ثابت بماند. در بحث تفکر سیستمی همین موضوع را بررسی خواهیم کرد.

سیستم چیست؟

نگاه سیستمی چیست؟ سیستم به مجموعه‌ای از اجزای به هم مرتبط گفته می‌شود که کار هر یک بر دیگری تأثیرگذار است و همگی برای رسیدن به یک هدف مشترک تلاش می‌‌کنند. به این ترتیب می‌توان هر چه درون ما و در پیرامون ما وجود دارد را به عنوان یک سیستم ببینیم.

برای مثال می‌توانیم به انسان به چشم یک سیستم نگاه کنیم، که ارگان‌های مختلف او تحت رهبری مغز عمل می‌کنند تا او را زنده نگه دارند. به همین ترتیب در سازمان‌ها، عملکرد سیستمی وجود دارد. یعنی اجزا و بخش‌های مختلف سازمان برای بقای آن و رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده تلاش می‌کنند.

تفکر سیستمی

تفکر سیستمی چیست؟

وقتی صحبت از تفکر سیستمی می‌کنیم، یعنی به مسائل باید با این دید نگاه کنیم که یک سامانه‌ای از اجزای به هم مرتبط هستند. به این ترتیب به یک یک اجزا در کنار هم نگاه می‌کنیم و برای یافتن راه حل، ایده یا هر چیز دیگری که به دنبال آن هستیم،  ارتباط بین اجزا را فراموش نمی‌کنیم.

ممکن است تصور کنید، شکستن یک سؤال بزرگ به بخش‌های کوچک و حل کردن هر یک از بخش‌ها برای رسیدن به راه حل، منطقی‌تر باشد، اما همان طور که در مثال مکعب روبیک گفتیم، همیشه چنین چیزی ممکن نیست، برای درک یک سیستم باید تفکر سیستمی داشته باشیم.

ویژگی‌ های تفکر سیستمی چیست؟

وقتی به صورت سیستمی به مسائل نگاه کنیم، نوع تفکر ما با تعدادی ویژگی همراه خواهد بود.

  • اول این که عادت بد انداختن تقصیر به گردن عوامل خارجی را منتفی می‌کند. هرچه که هست درون سیستم رخ می‌دهد.
  • دوم این که نیاز به کشف الگو و روند در آن وجود دارد. مسائلی که به ساختارهای سیستمی مربوط می‌شوند، به همین سادگی قابل ریشه‌یابی نیستند. به عبارت بهتر یافتن علت یک معلول از روش سیستمی با بررسی سطحی و معمولی حاصل نمی‌شود.
  • سومین مورد، خود رشته علت و معلولی بودن است. یعنی اگر علتی وجود دارد، به دلیل تعدادی رویداد است که مجموعه معلول را تشکیل می‌دهند.
  • مورد چهارم این است که تفکر استاتیک را رد می‌کند و نمی‌تواند کمکی از آن بگیرد، هر چه که هست با تفکر پویا یا دینامیک قابل درک است.
  • هر راه حل، برای یک مشکل است و نمی‌توان از آن برای حل چندین مسئله استفاده کرد. چرا که روندهای به خصوص منجر به آن راه حل شده‌اند، بنابراین اشتراکی با مسائل دیگر و روندهای دیگر ندارد.
  • خوب است بدانید که با این روش تفکرف امکان دخلت از خارج را بسیار کاهش داده است. هر چه که در یک سیستم رخ می‌دهد، درون همان سیستم و به کمک اجزای آن حل می‌شود.
  • سیستم به منزله کار گروهی استف بنابراین اگر اشکالی در آن رخ دهد، نمی‌توان تقصیر را به گردن یک نفر انداخت و همه اعضا به یک اندازه در نتیجه دخیل هستند. به همین دلیل حل مشکل نیز به عهده همه آن‌ها است.

مهارت تفکر سیستمی از چه مهارت‌های دیگری نشأت گرفته است؟

این که ما بتوانیم به این نقطه برسیم که تفکر سیستمی بر طرز فکر ما و مهارت‌های حل مسئله ما چیره شود، لازم است تا بدانیم چنین طرز فکری چگونه و با کمک از چه مهارت‌های فکری دیگری حاصل می‌شود.

  1. تفکر پویا

تفکر پویا به توانیی ایجاد ارتباط بین وقایع مختلف در گذر زمان گفته می‌شود. از این رو به آن تفکر در طول زمان نیز می‌گویند. با داشتن این مهارت، می‌توانیم از وقایع گذشته، روندی که مار را به امروز رسانده است دریابیم. بنابراین قادر خواهیم بود برای آینده و اهداف آن برنامه‌ریزی کارآمدتری داشته باشیم.

  1. تفکر درون‌زا

ساختار سیستم، باعث می‌شود که سیستم رفتار خاصی از خود نشان داده و نهایتاً به یک نتیجه برسد. بنابراین اگر در نتایج به دست آمده مشکلی وجود دارد باید در ساختار سیستم به دنبال علت آن بگردیم. این مهارت از همین رو تفکر درون‌زا نام گرفته است، که نشأت هر چیز را از درون سیستم می‌داند.

  1. تفکر کل‌نگر

به این موضوع پیش‌تر نیز اشاره کردیم. امکان ندارد شما سیستمی را تحلیل کنید و با بررسی اجزا به صورت مستقل، به نتیجه‌ای برسید. باید از بالا نگاه سیستمی کنید تا ارتباط اجزا را مانند یک نقشه راه، واضح ببینید. به طور کلی مفاهیم کل و جزء، باعث شکل‌گیری اصول تفکر سیستمی شده‌اند.

ویژگی های تفکر سیستمی

  1. تفکر حلقه بسته

اگر به سیستم به چشم مجموعه‌ای از حلقه‌های بسته نگاه کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که تصمیم‌گیری در هر حلقه به وضعیت سیستم بستگی دارد. این تصمیم‌ها می‌توانند مشخص کننده وضعیت آینده و تصمیمات بعدی باشند.

  1. تفکر عملیاتی

همگی ما ممکن است با این موضوع مواجه شده باشیم که برای رسیدن به اهداف خود به دنبال عوامل موفقیت بگردیم و بیرون از خود آن‌ها را جستجو کنیم. تفکر عملیاتی می‌گوید که افراد باید راه موفقیت را برای خود بسازند، نه آن که به دنبال یافتن راهی آماده باشند.

  1. تفکر درخت به درخت

این مهارت روی جزئی‌نگری تمرکز دارد. یک جنگل بسیار بزرگ را تصور کنید که درختان بسیار زیادی دارد. به همین دلیل به تفکر درخت به درخت، جنگل نیز گفته می‌شود. در این تفکر شما باید هر رویداد را به عنوان مجموعه‌ای از جزئیات مختلف ببینید. در برخی سازمان‌ها برای آن که بتوانیم به یک مدل برسیم باید جزئیات زیادی برای آن متصور شویم. به این ترتیب با دسته‌بندی جزئیات مختلف، قادر خواهیم بود به تصویری از سیستم ارائه دهیم.

  1. تفکر کمی

در این مهارت منظور این نیست که همه چیز را به طور دقیق اندازه‌گیری کنیم. برخی از ویژگی‌ها کیفی هستند و در دسته قابل اندازه‌گیری‌ها جا نمی‌گیرند، اما می‌توان با المان‌های کمی، یعنی اعداد و نمودارها آن‌ها را رتبه‌بندی کرد. برای مثال پشتکار کارمندان در موفقیت یک شرکت به عنوان سیستم بسیار مؤثر است، اما پشتکار در ظاهر قابل سنجش با عدد نیست.

اگر ما برای سنجش پشتکار هر فرد عددی بین 0 تا 20 در نظر بگیریم و با بررسی نحوه کار کردن او به یک عدد در این بازه برسیم، یعنی با تفکر کمی، سیستم را مورد بررسی قرار داده‌ایم.

نقش تفکر سیستمی در زندگی

هدف از کسب مهارت تفکر سیستمی، کمک به توانایی حل مسئله است. به این ترتیب می‌توانیم با مشکلات بسیاری که در زندگی ما رخ می‌دهد، به خوبی دست و پنجه نرم کنیم. در نهایت می‌توانیم به این موضوع برسیم که تفکر سیستمی در زندگی ما نقش مهمی دارد و می‌تواند در ابعاد مختلف زندگی تأثیرگذار باشد. تفکر سیستمی چیست؟

مهارت تفکر سیستمی

  • تربیت فرزند

اگر پدرها و نادرها بتوانند مهارت تفکر سیستمی را به خوبی بیاموزند، می‌توانند آن را به فرزندان خود، یا به عبارت بهتر به نسل جدید انتقال دهند. داشتن این مهارت در سبد مهارتی افراد، کمک بزرگی به زندگی آن‌ها می‌کند.

همگی می‌دانیم که اگر عادات و مهارت‌هایی از کودکی با ما همراه شوند تا پایان عمر باقی خواهند ماند. بنابراین تمام افراد جامعه پیش از فرزندآوری باید این مهارت را به خوبی بیاموزند. مطالعه مقاله توسعه فردی می تواند مفید واقع شود.

  • مدیریت یک سازمان

در زندگی حرفه‌ای، بسیاری ممکن است به سمت مدیریتی برسند. وقتی افراد به این درک رسیده باشند که سازمان‌ها برای انجام یک کار ایجاد شده‌اند و تصمیمات اشتباه می‌تواند آن‌ها را از این اهداف دور کنند، به این نتیجه خواهند رسید که توانایی تفکر سیستمی نه تنها به آن‌ها برای ماندن در سمت مدیریت کمک خواهد کرد، بلکه سازمان را سرپا نگه خواهد داشت.

  • فعالیت به عنوان کارمند

افرادی که با علاقه شروع به کاری می‌کنند، می‌خواهند که برای مجموعه مفید باشند. در یک سازمان بیش از آن که به مدیر نیاز باشد، به تعدادی کارمند وظیفه شناس نیاز است. بنابراین اگر در سمت کارمند مشغول به کار هستید، حتماً مهارت تفکر سیستمی را در خود تقویت کنید تا بتوانید به سازمان در جهت رشد کمک کنید. این مهارت همچنین امکان انتقال مشکلات به مدیریت را برای شما فراهم می‌کند.

تفکر سیستمی در زندگی

  • زندگی شهروندی

شهروندان یک کشور اگر تفکر سیستمی را پیاده‌سازی کنندف خود را به عنوان بخش کوچکی از یک کل منسجم می‌بینند، بنابراین با رفتار درست سعی می‌کنند به اعتلای جامعه کمک کنند. طبیعی است که افراد ناهنجار به رویدادهایی که باعث آن می‌شوند فکر نمی‌کنند و فقط خواسته خود را مد نظر دارند.

کسب مهارت تفکر سیستمی

هر کس یک زندگی فردی دارد و یک زندگی اجتماعی. این که شما در خلوت شخصی و فردی خود چه می‌کند، معمولاً تأثیری بر اجتماع‌های بزرگ‌تر ندارد، اما ممکن است برای شما مضر باشد. همچنین ما عضوی از  یک خانواده، اداره، روستا، شهر، کشور و این جهان هستیم. بنابراین هرچند برخی از رفتارهای ما جرم نیست، اما قابل قبول هم نیست. برای درک بهتر این موضوع به موارد زیر توجه کنید.

استعمال دخانیات، از عادات منفی رایجی است که بسیار در اطراف خود می‌بینیم. برای مثال سیگار کشیدن. این فعالیت جرم نیست، ممکن است در خلوت انجام شود یا در مکانی عمومی. اولین چیزی که در مورد سیگار توجه را جلب می‌کند، ضرری است که فرد استعمال کننده به بدن خود می‌زند. بدن یک سیستم بسیار پیچیده است، که وارد کردن میزان زیادی دود به آن عملکرد ارگان‌ها را دچار ایراد می‌کند. همچنین دود سیگار برای اطرافیان شخص نیز مضر است. با این که تنها در حرف ساده است، اما می‌توانیم بگوییم که اگر این شخص با اصول تفکر سیستمی به مسئله نگاه می‌کرد، شاید به سیگار کشیدن خود خاتمه می‌داد.

به همین ترتیب تصمیماتی که در یک خانواده گرفته می‌شود باید به گونه‌ای باشد که کل خانواده از آن منفعت ببرند و هیچ یک دچار مشکل نشوند. در سازمان‌ها نیز مدیریت باید رفتاری داشته باشد که به همه اجزا به یک اندازه اهمیت بدهد. از این دست مثال‌ها بسیار می‌توان بیان کرد. آن چه اهمیت دارد این است که کسب مهارت‌های تفکر، به نتایجی منجر می‌شود که برای همه اعضای درگیر مناسب است.

مثالی برای درک بهتر تفکر سیستمی

بسیاری از افراد تا به حال تصمیم به لاغر کردن گرفته اند، اما آیا همه در این امر موفق عمل کرده‌اند؟ مسلماً پاسخ خیر است، اما چرا؟

بیشتر افراد تصور می‌کنند رژیم‌های سخت در زمان کوتاه منجر به نتیجه دلخواه در وزن و وضعیت تناسب اندام آن‌ها می‌شود. بنابراین اولین مشکل، عدم اطلاعات از عملکرد بدن است. چرا چربی زیادی در بدن من زخیره شده است؟

چرا نمی‌توانم خورد و خوراک خود را مدیریت کنم؟ و سؤالات بسیار زیاد دیگری وجود دارد، که افراد از پاسخ آن‌ها مطلع نیستند. به همین دلیل به افرادی که با وعده‌های غیرمنطقی به سراغ آن‌ها می‌آیند اعتماد می‌کنند.

بدن یک سیستم است. دستگاه گوارش، عضلات، چربی‌ها و مهم‌تر از همه ذهن انسان، چنانچه به سبب عادات بد غذایی و برخی عوامل روانی، عملکرد مناسب نداشته باشند باعث چاقی خواهند شد.

اگر این موارد از طرف افرادی که اضافه وزن دارند درک شود، تصمیم‌های درست خواهند گرفت و نهایتاً با کمک از یک پزشک یا متخصص به نتیجه دلخواه می‌رسند. در این مثال دیدیم که سیستمی فکر کردن چه تأثیری دارد و این که تفکری که تنها نتیجه را ببیند چه تأثیری.

اصول تفکر سیستمی

چگونه سیستم را تشخیص دهیم؟

برای آن که بتوانیم با سیستمی فکر کردن به نتیجه برسیم، باید بتوانیم تشخیص دهیم موقعیتی که در آن هستیم، یک سیستم است. یک کوه یخ را تصور کنید. همگی می‌دانیم که روی سطح آب تنها بخش بسیار کوچکی از آن دیده می‌شود و درواقع بخش اعظم آن زیر آب است. اگر نگاه ما به مسائل چنین باشد، تشخیص سیستم بودن مسائل بسیار راحت‌تر خواهد شد.

سؤالی که در برخورد اولیه با یک رویداد برای ما پیش می‌آید، بخشی از کوه یخ است که بیرون آب قرار دارد. برای مثال میبینیم که در سازمان ما، انگیزه کارکنان پایین آمده و تلاش کافی صورت نمی‌گیرد، در حالی که تا چندی پیش چنین نبود.

حال باید در موضوع کنکاش کنیم و به سطوح پایین‌تری از کوه یخ برسیم. در این صورت خواهیم دید که عدم افزایش دستمزد، عدم وجود پاداش و عدم توجه کافی، به مرور زمان باعث کاهش انگیزه در کارمندان شده است. درواقع می‌توان گفت که از یک رویداد، باید به روندهایی که موجب آن شده است برسیم. در این خصوص مطالعه مقاله مدیریت انگیزه خالی از لطف نخواهد بود.

سخن پایانی

صحبت درمورد اصول تفکر سیستمی، دارای زوایا و پیچیدگی‌های بسیاری است. در این مقاله سعی کردیم با بیان چند مثال مفاهیمی را به شما معرفی کنیم که هر فرد باید در وجود خود ایجاد کند. فکر کردن به مسائل از منظر سیستمی، یکی از مهارت‌های یادگرفتنی است و توصیه ما به شما این است که حتماً یادگیری آن را در برنامه خود قرار دهید. اگر بتوانیم به هر موضوعی که ساختار سیستمی دارد، از بالا نگاه کنیم، می‌توانیم درمورد راه حل‌های آن به نتایج خوبی برسیم. تفکر سیستمی چیست؟

برخی از سوالات رایج:

1. تفکر سیستمی را توضیح دهید؟

تفکر سیستمی به مجموعه عواملی گفته میشود که افراد برای بررسی و حل یک مسئله از آن استفاده میکنند. درواقع این نوع از تفکر مسائل و مشکلات را از ابعاد مختلف بررسی میکند.

2. ویژگی های بارز تفکر سیستمی چیست؟

1. حذف رفتار انداختن تقصیر به گردن دیگران
2. نیاز به کشف الگو در روند یک سیستم
3. هر مشکل درون سیستم و توسط همان افراد حل میشود.

3. تفکر سیستمی شامل چه مواردی میشود؟

1. تفکر پویا
2. تفکر درون زا
3. تفکر کل نگر
4. تفکر حلقه بسته

دیدگاه‌های شما

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

امپراتوری یوتیوب

43.000 تومان

امپراتوری یوتیوب

تخفیف استثنایی

165.000 تومان

43.000 تومان